پسر ناز مامانیپسر ناز مامانی، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

پسرم دنیای من

برای مادر سنا کوچولو دعا کنید...

1393/11/18 13:59
نویسنده : مامان کورش
700 بازدید
اشتراک گذاری

 

دوستای خوبم این پست رو به خاطر این گذاشتم که ازتون بخوام برای دوستم دعا کنید...

قضیه از این جا شروع شد که مامان سنا تو ماه هفتم بارداریش توی یه رستوران در اثر خوردن غذای فاسد دچار مسمومیت میشه و فشار خونش بالا میره و قند خونش پایین میاد.چون خودش سابقه بیماری داشته در اثر دارویی که به خاطر درمان مسمومیت بهش تزریق می کنن دچار بیماری خونی میشه و مجبور میشه سنا کوچولو رو 7 ماهه به دنیا بیاره.وقتی سنا به دنیا اومد اونقدر ضعیف بود که احتمال زنده بودنش کم بود. مامان و بابای سنا تو این دنیا هیچ کس رو ندارن.طوری که بابای سنا وقتی میرفته بیمارستان دنبال معالجه مادر سنا ،سنای هفت ماهه و تازه به دنیا اومده رو تو خونه تنها می گذاشته (از تصور این صحنه واقعا قلبم درد می گیره).پدر و مادر من با شنیدن این خبر قبول کردن که تا خوب شدن مامان سنا اونو پیش خودشون نگه دارن الان هم سنا پیش یکی از دوستای مادرم می مونه و اونا مراقبشن.شکر خدا الان سنا حالش خوبه.اما متاسفانه مامان سنا چهار روزه که به کما رفته.چون مامان  سنا تمام این مدت پس از زایمان رو تو بیمارستان بوده و سنا فوق العاده ضعیف بوده بهش اجازه نمی دادن سنا رو به بیمارستان ببرن.مادر سنا بعد از تولد دخترش یکی دوبار برای چند ساعت بیشتر اونو ندید و تمام مدت تو بیمارستان از دوری دخترش گریه می کرده فقط یک شب آوردنش خونه و تا صب سنا پیش مامانش بود و بعد دوباره حال مامانش بد شد و بستری شد.هزینه های درمان مامان سنا فوق العاده بالاست چون هم مشکل خونی داره هم کلیه هاش مشکل داره و دیالیز میشه.بابای سنا توی این مدت کلی پول قرض کرده و الان به خیلیا بدهکاره.خیلی از دوستا و آشناها بهش کمک مالی کردن. اما هزینه ها فوق العاده بالاست.الان هم که تنها با صرف هزینه هنگفتی امکان معالجه مامان سنا کوچولو هست و چون باباش این پول رو نداره دیگه دکترا قطع امید کردن.

اما ما همه مون داریم واسش دعا میکنیم و امیدمونو قطع نکردیم.هر بار که به کورش نگاه می کنم قیافه سنا جلوی چشم میاد.هر بار به کورش با محبت و عشق نگاه می کنم به خودم می گم خدایا چرا یه بچه باید از بدو تولد از نعمت محبت و عشق مادری محروم باشه و تو جواب به خودم می گم حتما یه حکمتی هست که سنا به این دنیا اومده.

دوستای خوبم ازتون میخوام از ته دل برای مادر سنا دعا کنید و همین طور پدرش که الان شدیدا مشکل مالی داره شاید خدا یه معجزه ای بکنه.... فقط همین...

پسندها (6)

نظرات (10)

zarrin
18 بهمن 93 14:32
عزیزم‌باخوندن‌این‌مطلب‌خیلی‌قلبم‌به‌درداومد‌،باتمام‌وجودم‌دعا‌میکنم‌که‌این‌فرشته‌کوچولو‌بی‌مادربزرگ‌نشه(امین)
الهه
18 بهمن 93 15:22
سلام عزیزم چه وحشتناک!!!!!!! خیلی دلم میخواست بهش کمک کنم ولی از نظر مالی نمی تونم. عزیزم نمی تونی خودت به سنا شیر بدی؟؟؟؟؟گناه داره طفل معصوم. یا حداقل یه خانومی که تازه زایمان کرده بهش شیر بده... و برای هزینه های درمان با یه خیریه ای صحبت کنین که بتونه کمک مالی کنه.ای کاش بتونی بهش کمک کنی. وقتی خوندم که بچه معصومو تنها میذاشته خونه، حالم بد شد و خیلی دلم گرفت. خدا کنه که هر چه زودتر حال مامانش خوب شه و بتونه بهترین لحظات عمرش رو با بچش بگذرونه. طفلک همسرش... خواهش میکنم کمکش کن...
مامان کورش
پاسخ
متاسفانه من یه شهر دیگه زندگی میکنم.
آبجی فاطمه
18 بهمن 93 16:11
وای چقدر ناراحت شدم.مادرش از یه طرف.سنا جون از یه طرف.طفلک چقدر به مادرش احتیاج داره.به محبتش.ایشالا زودی شفا بگیره و سلامتی کامل رو بدست بیاره و برگرده پیشه دخترش
نیلوفر
18 بهمن 93 16:24
سلام وای که چقدر با خوندن این پستتون متاثر شدم،خدا ایشالا شفاشون بده و به فریادشون برسه
مامانِ نی نی
18 بهمن 93 18:15
انشالا خدا بخاطر سنا هم که شده مادرشو شفا بده. بهترین کسی که می تونه واسش دعا کنه، کورشه. بچه ها دل خیلی پاکی دارن. به کورش بگو واسه دوستش و مامانش دعا کنه.
مامان هدی
18 بهمن 93 20:30
آآآآخی. اشکم دراومد به خدا. چقددددددر سخته.کاری جز دعا از دستمون نمیاد.
·٠•●♥ مامان آنا ♥●•٠·˙
19 بهمن 93 8:01
انشالله خوب بشه واسش دعا میکنم عزیزم
فائزه
19 بهمن 93 12:51
دلم گرفت خیلی......چه دنیای پستیه.... من هنوز مادر نشدم اما میفهمم خوب حتما دعا میکنم و ایکاش اونقدر پولدار بووودم که همه رو بینیاز میکردم مخصوصا مریضا برای هر3تاشون دعا میکنم
افسانه
13 اسفند 93 14:56
سلام عزیزم . خوبی ؟ پسر نازت خوبه ؟ وای ! واقعاً قلبم به درد اومد ایشالله حال مامانش خوب بشه و مشکلشون رفع بشه الهی اون طفل معصوم رو بگو خیلی براشون دعا می کنم کاری که از دستم برمیاد
مامان کورش
پاسخ
ممنونم عزیزم،متاسفانه مادر سنا فوت شدن.
خاله مژگان
4 مرداد 94 15:13
سلام. چقدر قلبم با خوندن این پستتون و نظرات بدرد اومد. پس الان سنا کوچولو پیش کی میمونه؟ چند ماهشه؟
مامان کورش
پاسخ
سلام،بله می دونم این پست خیلی ناراحت کننده س چند بار خواستم پاکش کنم اما با خودم فکر کردم شاید با خوندنش یادمون باشه خدا چه لطف بزرگی بهمون کرده که سایه مون بالا سر بچه هامونه و اونارو با دستای خودمون و تو آغوش پر مهرمون بزرگشون می کنیم.شاید اینطوری بیشتر قدر لحظه های مادر بودنمونو بدونیم و بدونیم که مادرا چقدر با ارزشن و چه نقش مهمی تو زندگیه بچه ها دارن.خوشبختانه فعلا سنا کنار یه خونواده ی خیلی خیلی مهربون و دلسوز داره بزرگ میشه و اونا خیلی مراقبش هستن و حتی بیشتر از بچه های خودشون دوستش دارن.