فرشته ی قشنگم 10 ماهگیت مبارک...
عزیز دل مامان، پسر خوشگل و نازم امروز 5 ماهه که وارد ماهه یازدهم شدی. قربونت برم که اینقدر زود بزرگ شدی. دیگه فقط یک ماه به تولدت مونده.
عکسای این ماهتو خیلی دوست دارم .لباسا و توپ خوشگلتو مامانه مامانی زحمتشو کشیدن. منم سعی کردم عکسای خوشگلی ازت بگیرم هر چند که دیگه چون خیلی پر تحرک شدی یکم عکس گرفتن از شما سخت شده.
پسر خوبم این روزا مامانی و بابایی هر دو سرشون شلوغه. چون هر دومون کلاس میریم و باید حسابی درس بخونیم.مامانم اومدن پیش ما و عصرا که من کلاس میرم میمونن پیش شما. هر چند رفت و برگشتم از کلاس نهایت 3 ساعت طول می کشه ولی من تو همین سه ساعت هم کلی دلتنگت میشم و همش عکساتو تو گوشیم نگاه می کنم. خداروشکر تو این چند ماه مامان بزرگو اصلا اذیت نکردی .هر روز وقتی از کلاس بر می گردم با آنچنان ذوقی میپری بغلم که دوست دارم درسته قورتت بدم اونقدر بامزه ذوق می کنی و می چسبی بهم که دلم می خواد هیچ وقت از بغلم جدا نشی.بعضی موقع ها که یکم دیر میرسم مامان جون می گه میری تو اتاقارو می گیردی و با دستت نشون میدی که مامان نیست.فدات بشم من،کاش می تونستم همیشه کنارت باشم و لحظه ای ازت جدا نشم، اما چاره ای نیست.کارای ده ماهگیتو تو یه پست جدا می نویسم چون الان وقت ندارم.خیلی دوست دارم فرشته کوچولویه نازم.