پسر ناز مامانیپسر ناز مامانی، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

پسرم دنیای من

یازده ماهگی و اولین قدم ها...

یازده ماهگی پسر ناز مامان درست روزی که 11 ماهه شدی وقتی تو اتاق رو صندلی نشسته بودم و شما کنار تختخواب بودی یه دفعه دیدم قدم برداشتی و اومدی سمت من. خودت متوجه شدی که یه کار جدید انجام دادی و حسابی ذوق کردی. من و بابایی هم که کلی خوشحال شدیم. از اون روز به بعد فاصله های کوتاه رو خودت قدم بر می داری و بیشتر وقتا از حالت نشسته بدون اینکه از جایی بگیری خودت می ایستی.من عاشق اینم که شما راه بری و من تماشات کنم.قربونه اون پاهای کوچولوت بشم.که قدم های کوچولو بر میدارن ایشالا یه روزی مرد بزرگی بشی و بزرگترین قدم های زندگیتو با موفقیت برداری.دوست داریم عشقم... . ...
12 آبان 1394

پسرم یازده ماهه شد...

  پسر خوشگل و نازم دیگه فقط یه ماه تا تولدت مونده و شما هر روز بزرگتر و بزرگتر میشی.تو این ماه حسابی نشون دادی که داری مستقل میشی. وقتی می خوام بهت غذا بدم قاشقو از دستم میگیری. راحت از حالت نشسته بلند میشی و میایستی.هر وقت می بینیم خوابت میاد یه بالش میگذاریم رو زمین و شما بدو بدو میای روش میخوابی و من و بابایی شروع می کنیم حسابی ماساژت میدیمو شما خودتو لوس میکنی واسمون.شیشه ی آبتو میگذارم بالا سرت هر وقت تشنه ت میشه خودت آب مبخوری.هر چیزی که از زمین برمیداری میگیری سمت من و تا ازت نگیرم ول کن نیستی.وقتی غذاتو خودت میخری هر لقمه رو به من تعارف میکنی و اگه نخورم عصبانی میشی .شاید فکر میکنی چون من به شما غذا میدم شما هم باید به من غذا...
10 آبان 1394

تو ماه دهم چیکار کردیم...

پسر خوشگلم ماه دهم هم تموم شد و شما وارد 11 ماهگی شدی، تو این ماهی که گذشت خیلی کارا کردی و حسابی به مامان و بابا نشون دادی که دیگه داری بزرگ میشی . تو حرف زدن حسابی ماهری یک فعله مخصوص خودت داری به نامه : eeeeeeeeee این eeeeeeeee خیلی معنی ها داره مثلا بده، بردار، نمی خوام، اونیکی رو می خوام، دستتو بکش، چرا دست از سرم بر نمیداری، خوابم میاد، نمی خورم،چه جالب ... و خلاصه خیلی افعاله دیگه. ما دیگه یاد گرفتیم که بسته به میزانه کشیده شدن یا کوتاه بودنه حرف (eeeeeeee) چه منظوری داری. مثلا eee واسه وقتیه که یه چیزی به نظرت جالبه. (e) یعنی اینکه اینو بده به من و (eeeeeeeeeeeeeeeeeeee) یعنی من عصبانیم و دست از سرم بردارید . البته ما هم به این...
5 مهر 1394

فرشته ی قشنگم 10 ماهگیت مبارک...

عزیز دل مامان، پسر خوشگل و نازم  امروز 5 ماهه که وارد ماهه یازدهم شدی. قربونت برم که اینقدر زود بزرگ شدی. دیگه فقط یک ماه به  تولدت مونده. عکسای این ماهتو خیلی دوست دارم .لباسا و توپ خوشگلتو مامانه مامانی زحمتشو کشیدن. منم سعی کردم عکسای خوشگلی ازت بگیرم هر چند که دیگه چون خیلی پر تحرک شدی یکم عکس گرفتن از شما سخت شده. پسر خوبم این روزا مامانی و بابایی هر دو سرشون شلوغه. چون هر دومون کلاس میریم و باید حسابی درس بخونیم.مامانم اومدن پیش ما و عصرا که من کلاس میرم میمونن پیش شما. هر چند رفت و برگشتم از کلاس نهایت 3 ساعت طول می کشه ولی من تو همین سه ساعت هم کلی دلتنگت میشم و همش عکساتو تو گوشیم نگاه ...
30 شهريور 1394

گل قشنگم نه ماهگیت مبارک...

  نفس مامان امروز سه ماهه که وارد ماه دهم شدی،دیگه چیزی به تولدت نمونده. وقتی به این نه ماهی که گذشت نگاه می کنم پر از خاطرات شیرین و دوست داشتنیه. خداروشکر می کنم که گل قشنگی مثل شما رو به ما هدیه کرده. فرشته ی ناز و خوشگلم من و بابایی خیلی دوست داریم.   از کارای جدیدی که تو این ماه کردی این بود که از ارتفاع های کوتاه خودت بالا میری مثلا تلاش می کنی میری بالای کاناپه یا روی تخت خواب مامان بابا کلا اگه زیر پات به یه جایی بند باشه همین طور از در و دیوار بالا میری. کلمه ی به به رو یاد گرفتی،یه روز که مامانه مامانی واسه شما میوه آورد و گفت به به چقدر خوشمزه س شما با یه صدای کلفت و با مزه به زور گفتی "به به ب...
28 مرداد 1394

عکس های 8 ماهگیه عشقم...

  از سری کارهای جدیدمون : آش دندونی که مامانه مامانی زحمتشو کشیدن: کورش در حال ورزش صبحگاهی :   اینم یه سیب خوشمزه که تو خونه مون چهار دست پا میره و از هر جا که بتونه بالا میره : اولین باری که خودت غذا خوردی:   ...
21 مرداد 1394